خبرنگار ما از کروی سرخی که بالای دسام مایترل قلب
نشسته بود پرسید که چرا آنها به طور ناگهانی دست
به چنین کاری زده اند؟
او در حالی که خود را محکم گرفته بود تا وارد بطین
چپ نشود گفت: سالهاست که ما رنج این انسانها را
کشیده ایم، بارها به خاطر عیاشی آنها ما مصاب
امراض گوناگون شده ایم، گاهی این انسان ها با پل
های غیر معقم و میکروبی ما را حجامت کرده اند، هر
روز در جنگ و جنجال های سیاسی آنها ما بی رحمانه
به زمین می ریزیم، هر روز به بهانه اینکه شما
میکروبی شده اید انواع مختلف انتی بیوتیک ها را به
جان ما می فرستند در حالیکه مشکل از ما نی بلکه از
یک سرماخوردگی عادی است که هیچ نیاز به انتی
بیوتیک نیست. همه آنها را تحمل می کردیم ولی این
موضوع که ما را ابزار دست شان ساخته اند برای ما
غیر قابل قبول است، گاهی شعار می دهند که خون شهید
افتخار ماست اما در حقیقت به این حرف هیچ باور
ندارند، هر شب در اخبار از جاری شدن ما در زمین
رقم رقم خبر ها نشر می شود، از دست اقتصاد خراب
این انسان ها آهن، فولیک اسید و ویتامین کافی به
ما نمی رسد و تعداد ما روز به روز در بدن کارگران
بی بضاعت این کشور کمتر می شود در حالیکه بعضی آدم
های دیگر چنان چاق می شوند که گاهی به جای اینکه
ما کرویات سرخ و سفید در سرتاسر قلمرو انسان به
چرخش باشیم، کلسترول و ترایگلیسیراید به چرخش می
افتد و روز به روز راه را بر ما می بندد، هرشب از
طریق رسانه ها تعقیب می کنیم که می گویند این مقام
دولتی خون اهدا کرد و فلان رهبر حزب سیاسی خون
داد، در حالی که ما از همه به مغز این افراد
نزدیکتریم و می دانیم که این خون دادن ها نمایشی
است و تنها اعضای فامیل ما را از هم دور می سازد و
بس. بالاخره این نوع برخورد انسان ها با ما سبب
شده است که دست به یک شورش سرتاسری بزنیم و اگر به
خواست ما عمل نکنند مجبور می شویم تا خود را لخته
کنیم که این انسان ها بدانند یک نان چند فتیر
میشود.
خبر نگار ما به سوی اجتماع دیگری که در داخل رگ ها
ایجاد شده بود حرکت کرد و در آنجا از حجره سفیدی
که تلاش می کرد از میان سوراخ کوچک داخل رگ فرار
کند پرسید که چرا اقدام به این کار می کند؟ او گفت
یکبار اجازه دهید تا از این سوراخ عبور کنم و با
دوستان دیگر خود التهاب را بوجود بیاورم باز به
این انسان های نمک نا شناس نشان خواهم داد که
التهاب چه کیفی دارد، سالهاست که وظایف ما را به
انتی بیوتیک ها داده اند و ما را به عنوان موجودات
منفعل معرفی کرده اند، دیگر کارد به استخوان رسیده
است.
در همین حال صفحات دمویه که مصروف ایجاد یک جال
بودند می گفتند دیگر هم آسپرین بخورید و ما را
نابود کنید، حالا که ما با هم یکجا شویم و شما را
سکته مغزی بدهیم باز دل ما یخ خواهد کرد.