اساسنامه انجمن علمی جراحی افغانستان

تلویزیون انترنتی آشیانه

affiliates

ابر مرد خرد گرا و اهریمن ستیز

 
 

در این سایت میتوانید دستاورد های علمی تانرا انعکاس دهید

تظاهرات خون بر ضد انسان
نویسنده: دکتوراسحاق جواد
به گزارش خبرنگار ما از دهلیز چپ قلب، دیروز اجتماع بزرگی از کرویات سرخ خون، کرویات سفید خون و صفحات دمویه در داخل قلب دست به تظاهرات گسترده زدند، اینها که تعداد شان به لک ها تن می رسید با خود شعار هایی حمل می نمودند که روی آنها نوشته شده بود.
ما دیگر نمی خواهیم تا انسانها از نام ما سو استفاده کنند.
خون پشتون و تاجیک یک رنگ است.

ما را به نام های مختلف به زمین نریزانید.
به وسیله ما تغذیه می شوید اما بر ضد ما آسپرین می خورید.
بنام خون شهیدان تجارت نکنید، ما عاشقانه از وجود آنها بیرون شده ایم.
یا لخته یا پخته.
ما آهن می خواهیم، دیگر کمخونی قابل تحمل نیست.
ای مرد های بی تفاوت! سر زن های تان دوازده طفل به دنیا نیاورید که فشار آن مستقیم روی ما می افتد
.

خبرنگار ما از کروی سرخی که بالای دسام مایترل قلب نشسته بود پرسید که چرا آنها به طور ناگهانی دست به چنین کاری زده اند؟
او در حالی که خود را محکم گرفته بود تا وارد بطین چپ نشود گفت: سالهاست که ما رنج این انسانها را کشیده ایم، بارها به خاطر عیاشی آنها ما مصاب امراض گوناگون شده ایم، گاهی این انسان ها با پل های غیر معقم و میکروبی ما را حجامت کرده اند، هر روز در جنگ و جنجال های سیاسی آنها ما بی رحمانه به زمین می ریزیم، هر روز به بهانه اینکه شما میکروبی شده اید انواع مختلف انتی بیوتیک ها را به جان ما می فرستند در حالیکه مشکل از ما نی بلکه از یک سرماخوردگی عادی است که هیچ نیاز به انتی بیوتیک نیست. همه آنها را تحمل می کردیم ولی این موضوع که ما را ابزار دست شان ساخته اند برای ما غیر قابل قبول است، گاهی شعار می دهند که خون شهید افتخار ماست اما در حقیقت به این حرف هیچ باور ندارند، هر شب در اخبار از جاری شدن ما در زمین رقم رقم خبر ها نشر می شود، از دست اقتصاد خراب این انسان ها آهن، فولیک اسید و ویتامین کافی به ما نمی رسد و تعداد ما روز به روز در بدن کارگران بی بضاعت این کشور کمتر می شود در حالیکه بعضی آدم های دیگر چنان چاق می شوند که گاهی به جای اینکه ما کرویات سرخ و سفید در سرتاسر قلمرو انسان به چرخش باشیم، کلسترول و ترایگلیسیراید به چرخش می افتد و روز به روز راه را بر ما می بندد، هرشب از طریق رسانه ها تعقیب می کنیم که می گویند این مقام دولتی خون اهدا کرد و فلان رهبر حزب سیاسی خون داد، در حالی که ما از همه به مغز این افراد نزدیکتریم و می دانیم که این خون دادن ها نمایشی است و تنها اعضای فامیل ما را از هم دور می سازد و بس. بالاخره این نوع برخورد انسان ها با ما سبب شده است که دست به یک شورش سرتاسری بزنیم و اگر به خواست ما عمل نکنند مجبور می شویم تا خود را لخته کنیم که این انسان ها بدانند یک نان چند فتیر میشود.
خبر نگار ما به سوی اجتماع دیگری که در داخل رگ ها ایجاد شده بود حرکت کرد و در آنجا از حجره سفیدی که تلاش می کرد از میان سوراخ کوچک داخل رگ فرار کند پرسید که چرا اقدام به این کار می کند؟ او گفت یکبار اجازه دهید تا از این سوراخ عبور کنم و با دوستان دیگر خود التهاب را بوجود بیاورم باز به این انسان های نمک نا شناس نشان خواهم داد که التهاب چه کیفی دارد، سالهاست که وظایف ما را به انتی بیوتیک ها داده اند و ما را به عنوان موجودات منفعل معرفی کرده اند، دیگر کارد به استخوان رسیده است.
در همین حال صفحات دمویه که مصروف ایجاد یک جال بودند می گفتند دیگر هم آسپرین بخورید و ما را نابود کنید، حالا که ما با هم یکجا شویم و شما را سکته مغزی بدهیم باز دل ما یخ خواهد کرد
.

 

 

 دکتور اسحق جواد

دیشب قلب ماه شکست

دیشب برای نخستین بار ماه توانسته بود تا این حد به زمین نزدیک شود. او که از فاصله های دور تصویر دیگری از زمین داشت دیشب قلبش شکست. او از آن فاصله های دور انسان ها را مثل مورچه هایی می دید که با هم همکاری می کنند و زندگی شانرا رونق می بخشند اما دیشب برای اولین بار چیز های متفاوتی را مشاهده کرد.  

او شنید که این انسان ها همدیگر شانرا دوست ندارند و با همدیگر همکاری نمی کنند. برای اولین باردید که این انسان ها به گروه ها، فرقه ها، اقوام و نژاد های مختلف تقسیم شده اند که هر کدام شان دعوی دارند ما از دیگران برتر هستیم.

اَبَرماه یا همان ماهِ بزرگ، با آنکه دیشب خودش بزرگ شده بود اما قلبش کوچک شد وقتی دید کودکانی در سرما کنار سرک خوابیده اند. برای ماه از آن فاصله های دور قابل باور نبود که انسان ها تا این حد بی تفاوت باشند.

اَبَرماه که دیده بود آب تنها در دریا ها جاریست اما دیشب فهمید که آب می تواند روی گونه های مادری که فرزند خود را از دست داده است نیز جاری باشد. او دید که کودکی با عکس پدرش خوابیده است، زنی به خاطر دوری شوهرش بیدار نشسته است و دو چشم را به پنجره دوخته است. او دید که دزدی در شب خانهٔ یتیمی را دزدی می کند و آدم ها به خاطر اینکه اختلاف نظر دارند به یکدیگر توهین می کنند و فحش می گویند.

ماه که از فاصله های دور همهٔ انسان ها را برابر دیده بود از فاصله نزدیک دید که چگونه انسان ها با هم برابر نیستند. در یک خانه برای چند نفر محدود سفره های بزرگ غذا چیده شده است اما در خانه دیگری زنی با چند کودک خردسال چند پارچه نان دارند و مقداری شکر و یک چاینک چای.

ماه که فکر می کرد انسان ها منتظر فرارسیدن زمستان هستند تا بازی کنند و شاد باشند دیشب دید که این زمستان برای بسیاری از انسان ها شادی نمی آفریند. او صدای سرفه های پیرمردی را که چوب آتش می کرد شنید و مریضی را دید که هم سرما و هم درد گلویش را فشار می دادند.

قلب ماه شکست و تصمیم گرفت سر از فردا بار دیگر از زمین فاصله بگیرد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 می‌شود.

تاریخچه جراحی

شیوه جراحی

شعبات اختصاصی جراحی



Free Templates by zymic.com